مبارزه با مفسد و بستن منافذ فساد نیازمند چشمان باز و هوشمندی مدیران دستگاههای دولتی است
چند شبه سر درد امانم رو بریده. یحتمل باید نمره عینکم عوض بشه، ولی فرصت دکتر رفتن ندارم. حقیقت بودجه تعویض عینک هم فعلا ندارم. عینک فعلی ام دیگه قابلیت تعویض شیشه نداره.
خدایی اش گرونی دیگه از حد گذشته، دوباره باید مثه اوائل زندگی مون، برای خرید خوراک روزانه هم برنامه بریزیم. نمونه کوچیکش پوشک برای آمنه که دیشب نود هزار تومان! ناقابل خریدم یه بسته اش رو.
خدایی خیلی هم زور داشت برام. تا امروز که صحبتای آقا رو خوندم به مناسبت هفته دولت. یعنی انگار آب رو آتیش. بله، واقعا همینه. میخوان مردم رو عصبانی کنن. ولی نمیتونن.
یه چیزی میخوام بگم، نمیدونم چقدر درسته. ولی حسم اینه.
درسته که اوضاع خیلی درهم و برهمه. ظلم از همه طرف، خیانت در نهایت درجه، دشمنی با هر وسیله و خلاصه همه چی به هم ریخته است. ولی من فکر میکنم اینا نشونه های خوبیه. نشونه به آخر رسیدن عمر اصل ظلمت. این طوفان آخره به نظرم، که بعدش ان شاءاللّه به عافیت میرسیم.
راستی، مگه نه اینکه از قدیم گفتن "آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟" پس چرا حسن خان نمیان با دلیل و مدرک اثبات کنن تابعیت غیر ایرانی ندارن؟! چرا هوچی گری میکنن؟!
...
بگذریم. یکی از دوستانم دو هفته پیش ازم خواست تو تحقیقی که داره کمکش کنم. تحقیفش درباره سینمای معاصر کشور خودمون هست. ازم خواست حدود پنجاه تا فیلم رو در حوزه زن، براش فقط نقد محتوایی کنم. نقد ساختاری و سینمایی که بلد نیستم.
منم شبی چند تا فیلم با سرعت 250 درصد دیدم تا تموم شد. از نظر فاطمه که بیشتر شبیه صدای چرخگوشت بود تا فیلم!
متأسفانه نتیجه خیلی بدی گرفتم. شخصیتی که از زن ایرانی نشون داده میشه، تو تمام فیلما، یه شخصیت افسرده است! بخوام دسته بندی کنم اینجوری میشه:
جوون و ازدواج کرده: که قطعا یا بچه اش مریضی لاعلاج داره، یا شوهرش زندانه، یا معتاده، یا قرض دارن و یا اینکه شوهرش بهش خیانت کرده. در نهایت اینکه داره تو بدبختی دست و پا میزنه و راه خلاص نداره.
حدود سی، چهل ساله: با یه بچه طلاق گرفته، علاوه بر مشکل مزاحمت شوهر قبلی سر بچه داره سعی میکنه با یه مرد پیر پولدار و زن و بچه دار ازدواج کنه.
پیر: بلا استثنا پشیمون از هدر شدن زندگی اش به پای شوهر و بچه ها!
تنها زنانی تو فیلمای ایرانی به ظاهر خوشحالن که ازدواج نکردن و در عین حال با حداقل دو تا مرد دوست هستن و خوشی و لذتشون هم اینه که شب برن تو کوچه و خیابون و بچه بازی در بیارن. تو سر و کله هم بزنن و کیک و بستنی بمالن تو صورت هم!
یعنی من حتی یه مورد هم ندیدم خانمی ازدواج کرده باشه، با دو سه تا بچه که از شرایط زندگی اش راضی باشه و افسرده نشده باشه.
و متأسفانه چند تا از فیلما که رسما به طرز خیلی چندش آوری، آموزش "چگونه شوهر خود را دور بزنید و با مرد دیگری رابطه برقرار کنید" بود.
و اینکه همه زنان مسن و با حجاب ظاهری چادر رو زن صیغه ای معرفی میکردن.
و خیلی موارد دیگه که فرصتش نیست خلاصه شون رو اینجا بنویسم. خلاصه که بد سینمایی داریم، خیلی بد.
درباره بچه ها هم میخواستم بنویسم، ولی چشمام واقعا درد میکنه. ان شاءاللّه بعدا.