اینجا دل منه،که چیزی نمونده جون بده

کجاست آنکه دوباره مرا تکان بدهد؟وچشم های خودم را به من نشان بدهد؟

اینجا دل منه،که چیزی نمونده جون بده

کجاست آنکه دوباره مرا تکان بدهد؟وچشم های خودم را به من نشان بدهد؟

مشخصات بلاگ
اینجا دل منه،که چیزی نمونده جون بده

حیران شدم، حیران شدم
مجنون و سرگردان شدم
از هر دری گوید بیا
کین جا منم، کین جا منم
چون سوی آن در میروم
بینم که گردد بسته در
از هر رهی گوید بیا
دنبال من، دنبال من
چون میروم دنبال او
نی زو خبر، نی زو اثر

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

جان پدر کجاستی؟

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۱۸ ب.ظ

اول اینکه همچنان برای آپلود عکس مشکل دارم.

و اما بعد، گفتم خواهرم قهر کرده با ما؟ حتی مجید هم با خانواده اش قطع رابطه کرده. حمید میخواد این هفته بره بندر عباس ببینه چی شده. بلکه یه فرجی بشه.

نرگس خیلی با مادرم صحبت کرده، که حداقل کمتر ناراحت باشه. من که فکر نکنم بشه عوارض دل شکسته مادر و پدر رو با چیزی جبران کرد. 

زهرا و محسن و معصومه ان شاءاللّه یکشنبه میخوان بیان تهران. محسن با یه بنده خدایی که کار آفرینه، میخوان برن یه سری مشاغل خانگی رو تو روستاهای سطح استان تهران و البرز راه اندازی کنن. کارگاه های آموزشی بذارن و ...

به خاطر کرونا، خیلی ها بی کار شدن. یه دو سه ماهی این اطراف کار دارن احتمالا.

عماد و فاطمه در ادامه برنامه های نجاری شون، یه قفس درست کردن و دارن رو مخم کار میکنن که اجازه بدم دو تا بوقلمون بگیرن! با توری یه تونل مارپیچ توی باغچه درست کردن که همه باغچه کثیف نشه. 

گفتم قبلا که با نگهداری جک و جونور مشکل دارم؟ مطمئنم اجازه بدم، این تازه ب بسم الله هست. یقینا این نخ سر دراز داره. 

همین الان یه درخت بید تبریزی گوشه حیاطمون هست که مجتمع مسکونی انواع و اقسام پرنده است. بسه دیگه، نه؟

اصطلاح جدید آمنه: خیاط دون!

یعنی جایی که وسایل خیاطی رو توش نگه میدارن؟ نه!

یعنی دونه ای که کاشته میشه و لباس ازش درمیاد؟ بازم نه! پرانتز باز، این ترجمه خدیجه از این اصطلاح بود.

خیاط دون یعنی کسی که نسبت به کار خیاطی داناست! آمنه برای تشکر از نرگس بهش میگه مامان خیاط دون! 

هر چقدر که این دختر برای لباس ذوق میکنه و دوست داره لباسش پر زرق و برق باشه، به جاش خدیجه اصلا خوشش نمیاد از لباس تزئین شده. لباس مورد پسند خدیجه چیزیه در حد لباس احرام! البته زنونه.

دیگه اینکه فرصت کردین لابلای اخبار انتخابات و قشون کشی یانکی ها، حمله داعش به دانشگاه کابل رو ببینید و بشنوید؟... من که هنوز مبهوت همون یه جمله ام: جان پدر کجاستی؟...

نظرات  (۲)

سلام مرغ و خروس نگه دارین هم سروصدا هم قدوقوارش قابل تحملتره و ارگانیکم هست.تخم مرغتونم تامینه.اردک و بلدرچینم خوبه ولی بوقلمون سوصداش زیاده یکمم ترسناکه.
من که از حس پدرومادری درکی ندارم ولی این جمله و بدترش تکرار بیش از صدبار تماس اون پدر نمیدونم چی داشت که تا مغز استخونو میسوزوند انقدر که جز همون یکی دو خط خبر بیشتر پیگیری نکردم.واقعا نمیدونم اینهمه اتفاق چرا بعضی ماجراها انقدر دلو میسوزونه
پاسخ:
سلام
از نظر من فرقی ندارن، با هیچکدوم موافق نیستم. ولی بوقلمون هم اونقدرا ترسناک نیستا! تخم و گوشتش هم قابل خوردنه! 

  • دُردانه ‌‌
  • این خدیجه خانوم رو بفرستین فرهنگستان تو واژه‌سازی از محضرش استفاده کنیم :))

    + برای آپلود عکس و فیلم و صدا و هر چیزی، پیکوفایل هم خوبه. اگه نام کاربری داشته باشید می‌تونید رمز هم بذارید روشون.
    پاسخ:
    خدیجه که جای خود، این اصطلاحات جدید سرنوشت و خیاط دون مال آمنه است!
    راستش حوصله‌اش رو ندارم. و الا که چون قبلا وبلاگ اسکای داشتم، دارم اکانتش رو. خوبی صندوق بیان اینه که همین پایین گزینه بارگذاری تصویر داشت، بی درد سر.