حادثه تلخ اهواز،کار بزدلانهای بود.تروریستها دستشان در جیب سعودی و امارات است.البته گوشمالی سختی به عوامل بزدل حادثه تلخ اهواز خواهیم داد
امشب عماد بعد از شام شروع کرد زیر لب مداحی کردن، تو حال و هوای خودش بود. خدیجه یه کم با تعجب نگاه کرد، بعد یهو گفت: مگه تو خانوم " دعاخون گری" ؟!
توضیح اینکه، ما همچنان خدا رو شکر هفته ای یه بار زیارت عاشورا رو دور هم میخونیم. اما بیشتر ساده است، بدون روضه و مداحی. منتها نرگس خانوم روضه ماهانه دارن و خانوم مداح دعوت میکنه.
فاطمه کم بود، خدیجه هم به خیل اساتید فرهنگستان خونه مون اضافه شد!
امسال عماد و نجم از قبل تصمیم گرفته بودن برای اربعین با شوهر عمه ام که تو نجف موکب میزنن برن برای کمک. چند سالی هست هیأتشون وسیله میبره نجف برای پخت غذا. پارسال هر وعده تقریبا 12000 تا غذا دادن.
اما دیشب که تلفنی باهاشون صحبت کردم ببینم امسال کی میخوان برن، گفتن که نمیرن. دولت عراق اجازه برپایی موکب از طرف ایرانیا رو نمیده. چرا؟ چون آمریکا تهدید کرده و گفته تحریم میشید!
تا به عماد گفتم قضیه رو، خیلی جدی و عصبانی گفت: آقا این تفنگ من کو؟ برم بزنم این آمریکا رو بکشم، یعنی چی آخه؟ اصلا به اون چه؟!!
واقعا هم راه فقط همینه. از آمریکا که البته غیر از این نمیشه انتظار داشت، دشمنه. ولی همین چند وقت پیش خوندم یکی از مسئولین ایلام گفته تو ایام اربعین نمیذاریم کسی ایستگاه صلواتی تو شهر بزنه تا کسب و کار مردم کساد نشه!!
یعنی از این واضحتر نمیتونن اعلام دشمنی کنن. و الا که ایستگاه صلواتی چه دخلی به کسب و کار داره؟ به هر حال همون اجناس رو هم باید از یه جایی بخرن دیگه.
خلاصه که هر دم از این باغ بری میرسد.
ولی به کوری چشم دشمن امسال از همیشه با شکوهتر میشه این مراسم. من مطمئنم.
درباره نجم نوشته بودم که بهش مشکوکم و... ؟ و نوشته بودم نرگس باور نمیکرد حدسم درست باشه؟
خب الان که هیچکدوم اینجا رو نمیخونن، حیف. اما به هر حال حدسم دقیقا درست بود. در واقع خیلی دوست داشت با دختر یکی از خونواده های روستایی که توش کار میکردن ازدواج کنه. 14،15 سالشه با 7،8 تا خواهر و بردار کوچکتر از خودش و پدرشون. مادرشون دو سه سال پیش فوت کرده.
وقتی بالاخره مجبور شد حرف بزنه و توضیح بده، راه حل میخواست که چطور مطرح کنه. بهش گفتم بره رک و راست با پدرش صحبت کنه اول، اگه نشد شماره بگیره من تلفن کنم.
که تا بیاد جرأت کنه و بره، دختره شوهر کرد! به یکی از هم ولایتی هاش.
نجم هم یه چند روزی به شدت پکر بود. ولی دیگه محرم شد و تموم شد ماجرا خدا رو شکر.
...
نظر من اینه: اونی که دانسته و به عمد، کاری کرده که الان اینا، حسن کچل و اهل و عیالش، مسئولیت دستشون باشه، با شناخت ازشون که چقدر غرب زده ان و اینکه چقدر مال مردم خورن، حالا هزار تا هم خیریه راه بندازه، فایده نداره. مردم اگه ازشون دزدی نشه، چپاول نشن، احتیاج به صدقه ندارن آقا!!
منظورم افراد عادی نیستن.
یکی از همکلاسیام اسم خانومش خدیجه و اسم دخترش نرگسه، شما برعکس. هر بار پستاتونو میخونم قبلش به خودم یادآوری میکنه خدیجه دختر نرگسه